فلسفه و هنر: تئودور آدورنو

فلسفه و هنر: تئودور آدورنو

تنها در هنر است که هنوز می‌توان صدای درد و رنج واقعی را شنید.

تنها در هنر است که هنوز می‌توان صدای درد و رنج واقعی را شنید. تنها ساحتی که تا حدی از حاکمیت عقلانیت ابزاری گریخته و پناهی برای آزادی (هرچند مشروط) می‌باشد، ساحت هنر است. مهمترین دغدغه آدورنو درباره هنر، رابطه دیالکتیکی اثر هنری با جهان تجربی، جهان روزمره و وضعیت موجود است. آدورنو معتقد است که فرهنگ و هنر در دوران مدرن به خدمت ایدئولوژی و قوانین بازار درآمده و با امکانات درونی خویش بیگانه شده است. او این آثار را محصولات صنعت فرهنگ می‌نامد. آدورنو ستایشگر هنر آوانگارد است؛ هنر آوانگارد در برابر کالایی شدن و ایدئولوژیک شدن می‌ایستد. در حالیکه هنر کیچ یا عامه‌پسند سازگاری سیاسی- اجتماعی را رواج می‌دهد. فیلم‌های سینمایی، ترانه‌های محبوب، برنامه‌های رادیو و تلویزیون و رمان‌های عامه‌پسند با ایجاد لذتی سطحی و گذرا در مخاطب، در تقابل با هنر راستین که اساساً انتقادی است، موضعی منفعل یا تائیدکننده در نسبت با واقعیت برقرار می‌کنند. ماهیت فکری چالش‌برانگیز هنر آوانگارد، تفکر مستقل و گرایشی انتقادی را در مخاطبان تقویت می‌کند که آنها را مستعد نقد اجتماعی و سیاسی می‌سازد. بااین‌حال هنری که پیام اجتماعی خود را، به اصطلاح جار می‌زند و با بیان صریحی جامعه را به نقد می‌کشد، تفاوتی با تبلیغات ندارد. بلکه این صرف وجود اثر هنری است که باید سویه انتقادی داشته باشد. جذابیت آثار هنرمندی چون پابلو پیکاسو برای آدورنو در این است که بیش از آنکه واقعیتی را گزارش کند از طریق رادیکال کردن فرم زیبایی‌شناختی بی‌معنایی جامعه شیء شده را به نمایش می‌گذارد.

تبلیغات در هنر فردا
تبلیغ 1
تبلیغ